loading...
الهه ناز من
ماهان بازدید : 109 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

http://barfpoosh.mahtarin.com/upload/barfpoosh/image/barfpoosh/%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B9.bmp

 

 

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه ی خویش

می برم تا که در آن نقطه ی دور
شستوشویش دهم از رنگ گناه
شستوشویش دهم از لکه ی عشق
زین همه خواهش
بی جاه و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو، ای جلوه ی امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد، می رقصد اشک
آه، بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمهی جوشان گناه

شاید ان به که بپرهیزم من

بخدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله ی آه شدم صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست
میروم، خنده به لب، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل

ماهان بازدید : 105 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

8521

 

 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری،

می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی؟!

تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟

 

سهراب سپهری

ماهان بازدید : 187 یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
25

نه از زندگی سیرم و نه بی تفاوت به زندگیم
همه رو دوست دارم ولی کسی مرا نمی خواهد
وقتی بی تابم ، خدا برایم تاب می شود
دلم شکست برایم دلدار شد
صدایش کردم فریادرسم شد
ولی هیچ چیز مهربانی پدرم نشد.

پدرم کوه صلابت و دریای دردها

هرجا که هستی روزت مبارک.

ماهان بازدید : 105 شنبه 20 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2015

 

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد،

نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

چه خواهد ساخت،

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد،

گلویم سوتکی باشد

به دست کودکی گستاخ و بازیگوش،

و او یکریز و پی در پی

دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.

بدین سان بشکند در من

سکوت مرگبارم را…

ماهان بازدید : 367 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2015

 

 

شب آرامی بود
 می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
 
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
                           سهراب سپهری

ماهان بازدید : 91 سه شنبه 16 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

دروغ

دلم به حال چوپان دروغگو میسوزد،


 بیچاره دو بار بیشتر دروغ نگفت و رسوا شد


 ولی ما هنوز صادقترینیم


دکتر علی شریعتی

ماهان بازدید : 72 سه شنبه 16 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2011

 

 

زندگي با همه وسعت خويش محفل ساكت غم خوردن نيست!
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست!
اضطراب وهوس ديدن و ناديدن نيست!
زندگي خوردن و خوابيدن نيست!
زندگي جنبش جاري شدن است!
 
زندگي کوشش و راهي شدن است از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدامي داند.
 
زندگي چون گل سرخي است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،

يادمان باشد اگر گل چيديم،عطر و برگ و گل و خار، همه همسايه ی ديواربه ديوار همند.

ماهان بازدید : 55 دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 2010

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری،

می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی؟!

تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟

سهراب سپهری

ماهان بازدید : 46 شنبه 13 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2007

 

وقتی رفتی

گـــفـــتـم که رفتنت یه روز قاب دلم رو می شکنه

گـــفتی که این بخت تو بود تــــقـــدیر تو شکستنه

هر وقت که بارون می زنه تو رو کنارم می بینم

حــــــس می کنم پیش منی هنوز هم عاشق ترینم

گفتم بمون اون روز میاد غـــصه هامون تموم می شه

گــــــفتی اگه باهام باشی لحظه هامون حروم می شه

هر وقت که بارون می زنه تو رو کنارم می بینم

حـــــــس می کنم پیش منی هنوزهم عاشق ترینم

وقـتی رفتی همه دنیا رو سرم انـــــگاری خراب شد و دلم شکست

ساز من زانوی غم بغل گرفت رفت و کز کرد گوشه اتاق نشست

از وقتی رفتی هیچ کسی همدرد و هم رازم نشد

هـــیچ کسی حتی یه دفعه ، هم غصه ی سازم نشد

رفتی ولی بدون هنوز عـــاشـــقتم تاـ پای جون

دل بــــهاریــم عـاشق ، چه تو بهار چه تو خزون

...

ماهان بازدید : 39 جمعه 12 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2003

 

 

گفت : دوستت دارم ، هرچه گشتم مثل تو پیدا نشد

گفتم : خوب گشتی؟

گفت : آره

گفتم : اگه دوستم داشتی نمی گشتی...

ماهان بازدید : 38 پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2004

 

 

امروز را به باد سپردم

امشب کنار پنجره بیدار مانده ام

دانم که بامداد

امروز دیگری را با خود می آورد

تا من دوباره

آن را بسپارمش به باد...

             فریدون مشیری

ماهان بازدید : 52 پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2002

 

وقتی که دلتنگ میشوم ترا در میان اشک هایم میبینم

ولی زود اشک هایم را پاک میکنم تا کسی تورا نبیند

ماهان بازدید : 1084 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2000

 

 

باز باران٬ با ترانه

میخورد بر بام خانه

خانه ام کو؟ خانه ات کو؟

آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

* * *

یادت آید روز باران

گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟

خاطرات خوب و رنگین

در پس آن کوی بن بست

در دل تو٬ آرزو هست؟

* * *

کودک خوشحال دیروز

غرق در غمهای امروز

یاد باران رفته از یاد

آرزوها رفته بر باد

* * *

باز باران٬ باز باران

میخورد بر بام خانه

بی ترانه٬ بی بهانه

شایدم٬ گم کرده خانه

 

 

ماهان بازدید : 37 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

m120

 

 

بر شانه های تو … “

وقتی که شانه هايم

در زير بار حادثه می‌خواست بشکند

از خيال پريشان من گذشت:

” بر شانه های تو  

بر شانه های تو

می‌شد اگر سری بگذارم.

وين بغض درد را

از تنگنای سينه برآرم

به های های

آن جان پناه مهر

شايد که می‌توانست

از بار اين مصيبت سنگين

آسوده‌ام کند ...

                فریدون مشیری

ماهان بازدید : 39 دوشنبه 08 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2225588

 

 

چه گویم بغض می گیرد گلویم

اگر با او نگویم با که گویم

فرود آید نگاه از نیمه راه

که دست وصل کوتاه است کوتاه.

نهیب باد تندی وحشت انگیز

رسد همراه بارانی بلاخیز

بسختی می خروشم: های باران!

چه می خواهی ز ما بی برگ و باران؟

برهنه بی پناهان را نظر کن

در این وادی قدم آهسته تر کن

شد این ویرانه ویرانتر چه حاصل؟

پریشان شد پریشانتر چه حاصل؟

تو که جان می دهی بر دانه در خاک

غبار از چهره گلها می کنی پاک

غم دلهای ما را شستشو کن

برای ما سعادت آرزو کن!

                فریدون مشیری

ماهان بازدید : 38 یکشنبه 07 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

2014

 

 

تا کی تمنایت کنم

عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم

اکنون که پیدا کرده ام بنشین تماشایت کنم

الماس اشك شوق را تاجی به گیسویت نهم

گل های باغ شعر را زیب سرا پایت كنم

بنشین كه من با هر نظر با چشم دل با چشم سر

هر لحظه خود را مست تر از روی زیبایت كنم

بنشینم و بنشانمت آنسان كه خواهم خوانمت

وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت كنم

بوسم تو را با هر نفس ای بخت دور از دسترس

ور بانگ برداری كه بس غمگین تماشایت كنم

تا كهكشان تا بی نشان بازو به بازویت دهم

با همزمانی همدلی جان را هم آوایت كنم

ای عطر و نور توامان یك دم اكر یابم امان

در شعری از رنگین كمان بانوی رویایت كنم

بانوی رویاهای من ، خورشید دنیاهای من

امید فرداهای من ، تا كی تمنایت كنم ؟!

                               فریدون مشیری

ماهان بازدید : 40 شنبه 06 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

20145

 

 

كوچه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه
جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران
است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم
بازگفتم که تو صیادی و من آهوی
دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای دردامن اندوه کشیدم
نگسستم نرمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم 

                                   فریدون مشیری

ماهان بازدید : 55 جمعه 05 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

258974

 

 

"دل"

این واژه بی نقطه ، گاهی به اندازه یک دنیا برای دلتنگی می کند...

ماهان بازدید : 48 پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

1111

 

گاهی یک نگاه آنقدر مهربان است که چشم ها هرگز رهایش نمی کنند...

گاهی یک عشق آنقدر ماندگار است که زمان حریفش نمی شود...

و "تو" آنقدر عزیز هستی که قلبم هیچگاه فراموشت نمیکند!!!

ماهان بازدید : 44 پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

25555

 

 

می گفتند "سختی ها نمک زندگی هستند"

اما چرا کسی نفهمید "نمک"

برای منی که خاطرام زخمی است

شور نیست : مزه "درد" می دهد!!!

ماهان بازدید : 36 چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

202020

 

من تورا برای خودم میخواستم ولی تو مرا برای نیازت

من نیاز به امید داشتم تو به دنبال محبت بودی

تو مانند آسمانی بر من امید باریدی و من زیر بارانت قدم زدم

تو به من خواهی رسید و من با تو بی نیاز میشوم

این یعنی بخشش بی انتهای خداوند به من که چون تویی دارم...

ماهان بازدید : 41 چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

258963

 

 

برای خواستنت بهانه نمی خواستم ،

تو خود زیباترین بهانه بودی برای خواستن ،

بهانه ام را برای زندگی گرفتی و رفتی!

به خیالت دلم بهانه میشناسد؟؟؟

ماهان بازدید : 39 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

201005

 

 

صادقانه دروغ میگویند و عاشقانه خیانت میکنند

کاش دلها آنقدر پاک بود که برای گفتن " دوستت دارم "

نیازی به قسم خوردن نبود

ماهان بازدید : 37 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

236542

 

 

تمام آرزو هامو قرار بی قراری هام

مگه میشه بدون تو ، خرابه بی تو رویاهام

نگاهت کرده زنجیرم ، نباشی بی تو میمیرم

خدایم خوب میداند که عشقت کرده زنجیرم

ماهان بازدید : 34 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

727272

 

حتی اگر در خیالت مرا تنها گذاشتی

دیگر در هیچستان سهراب هم جایی ندارم

ماهان بازدید : 38 دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

7272

 

من همیشه با تـــو هستم تو رو از جــون میپرستم

من فقط با تـــــــو میتــــونم توی این دنیــــــا بمونم

اگه تو نمـــونی پیشم میبینی دیــــــــــــــوونه میشم

این صدای قلبـــمه میشنوی آره یا نه

میتونم داد بزنــــــم عشقمــــــی یا نه

آخه من از تـــو میترسم میگن عاشقی جـــــنـــونه

نمیگم عاشقــــی مـــرده اما دیگه نیمه جونه

توی این دوره زمونه بعضی كارامون حـــرومه

آی زمونه آی زمونه من شـــــدم بــــی آشیــــونه

چرا رسم عاشقیـــــمون چنین شده به هــر بهونه

تو یكی مثل صــــداقت من یـــكی مثل فـــــلاكت

تو شدی عاشق سوختن منو دل رو بر تو دوختن

ماهان بازدید : 56 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (1)

2222222222222

 

برایت از چه بگویم؟ از شکست امروزم یا از فراموشی فردایت

از دل تنگی امروزم یا از دل سنگی فردایت

از بغض های امروزم  یا از خنده های فردایت

از تلخی های امروزم یا از شیرینی های فردایت

حتما میگویی چرا از دیروز حرف نمیزنم ، چرا نمی گویم فردای من یا امروز تو؟

دیروز گذشت و گذشته تلخ ارزش ورق زدن ندارد

فردای بدون تو برایم ارزشی ندارد که بخواهم بگویم

امروز تو برایم فرقی ندارد من هر لحظه که با تو باشم را دوست دارم ،

 فرقی ندارد دیروز باشد یا امروز یا فردا...

 

ماهان بازدید : 51 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)

1972(1)

 

آهای تو که عشق منی به فکر من باش یه کمی
به فکر من که عاشقم ولی تو بیخیالمی
به فکر من که بعد تو خسته و بی طاقت شدم
آهای به فکرتم هنوز به فکر من باش یه کمی
آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم
آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم
آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه میکشیم

 

 

 

ماهان بازدید : 36 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

 986532

ای دل تنها بسه چشم انتظاری

من موندمو شبهام شبای بیقراری

چرا تنهام میذاری؟ چرا تنهام میذاری؟

باز اون چشات دوباره اومد به یادم

باز اون نگات منو داده به بادم

خدا برس به دادم ، ای خدا برس بدادم.....

ماهان بازدید : 36 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)


عشق بی اما اگر ، مادر

رفیق بی کلک ، مادر

مادرم چه شبایی که نخوابیدی ، برام تا صبح دعا کردی.

مادرم جایی که تو نیستی برایم جهنم است وبس.

میخواهم از همین جا بر دستان مهربانت بوسه بزنم ای تمام باور من!

مادرم روزت مبارک...

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 76
  • بازدید سال : 6,518
  • بازدید کلی : 22,469